- شهدا, شهرستان سربیشه

شهید مسعود اکبری

اطلاعات شهید :

كدشناسايى  :1065074

كدبايگانى  :3284/ 65

نام و نام خانوادگی :  مسعود اکبری

نام پدر : محمد حسین

تاريخ‌تولد  :18/04/1346

ش.ش   :22

محل‌صدورشناسنامه   :بيرجند

 تاريخ شهادت  :26/10/65

سن شهادت : نوزده

نام دانشگاه : مرکز تربیت معلم مشهد

رشته تحصیلی : علوم تربیتی

مقطع تحصیلی : کاردانی

نوع حادثه  :حوادث‌مربوطبه‌جنگ‌تحميلى

شرح حادثه  :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن-توسطدشمن‌درجبهه

استان  :بنيادشهيداستان‌خراسان

شهر :اداره‌بنيادشهيدبيرجند

زندگی نامه :

زندگینامه شهید مسعود اکبری
شهید مسعود اکبری به تاریخ 18/4/1346 در شهرستان سربیشه به دنیا آمد و در تاریخ 26/10/1365 در منطقه شلمچه به فیض شهادت نائل شد .
سبزیم که از نسل بهاران هستیم پاکیم که از تبار یاران هستیم
دور است زما تن به مذلت دادن ما وارث خون سربداران هستیم
شهید مسعود اکبری ، مولودی از بیشه شیران و از پرچمداران میادین نبرد حق علیه باطل ، از دیار خراسان جنوبی و از شهرستان سربیشه ، به تاریخ 18/4/1346 ، در آغوش گرم خانواده ای مذهبی و پیرو اهل بیت عصمت وطهارت (ع) دیده به جهان گشود . دوران کودکیش را با انس و الفت با تعالیم حیات بخش دینی سپری نمود و ایام تحصیلات ابتدائی و راهنمائی را در زادگاهش به پایان رساند . پس از آن به بیرجند عزیمت نموده و دوران متوسطه را در آن شهرستان مشغول به تحصیل شد . اواخر دوره متوسطه ، باتوجه به حاکم بودن شرایط جنگی در کشور و ایمان وتعهد و غیرتمندی وی ، لحظه ای او را از فکر اعزام به جبهه ها و دفاع از میهن ، دین ، شرف و عزت کشورش غافل نمی کرد و درصدد بود که دراولین فرصت به جبهه اعزام شود و شوق رسیدن به شهادت در راه خدا ، آرزوی دیرینه اش بود . بالاخره برای اولین بار، در حالی که 16سال بیشتر از بهار عمرش سپری نشده بود ، داوطلبانه به جبهه اعزام شد. پس از آن دیپلم خود را اخذ نموده و در تربیت معلم شهید بهشتی مشهد پذیرفته شده و مشغول به تحصیل گردید . او در این مدت بارها به جبهه اعزام شد و افتخار حضور در محضر استاد بزرگواری چون حاج آقای بختیاری را داشت. در تمام دوران حضورش در جبهه و حتی موقعی که با قطار به میادین نبرد اعزام می شد ، به قول دوستانش ، نماز شبش ترک نشد و حتی در دل تاریکی شب کفشهای دیگران را مرتب نموده ، تمیز می کرد و واکس می زد ، بطوریکه می گفت : انسان باید خودش غرور خود را ادب کند . در لشکر به عنوان مکبر و مؤذن هم مشهور بود . همیشه قرآن تلاوت می کرد و دعا و نماز و انجام کارهای نیک از سفارشات او به مردم بود ، حتی در وصیت نامه اش این توصیه ها را نموده است . او بسیار مهربان و دارای چهره ای بشاش بود ، به همین سبب مورد علاقه اطرافیان قرار گرفت . در امورات و کارهایش رضای خداوند را سر لوحه خود قرار می داد و معتقد بود که در همه کارها باید رضای خدا حاکم باشد . بالاخره بعد از 6 بار اعزام به جبهه ، در تاریخ 26/10/1365 حین عملیات کربلای5 در منطقه شلمچه ، به وصال معبود رسید و جان به جانان سپرد . در فرازی از وصیت نامه اش ، نجوای خود را با خدا چنین بیان می کند : خدايا تو را خواستارم كه در وهله اول به من زبانى عطا كنى كه شكر نعمات فراوانت را بكند خدايا در اين خلوت شب رو به قبله در كنار قرآن كتاب آسمانيت و با حالت خضوع و خشوع و با وضو دارم اين چند كلمه را هر چند كه خودم را ناتوان و عاجز مى دانم مى نويسم از تو مى خواهم مرا كمك كنى و نگذارى هواهاى نفسانى بر من حاكم شود .
خدايا تو را شكر كه به من نعمت زندگى در دنيا و شركت در امتحان سراسرى و عمومى و كشت بذر براى آخرت نمودى . اى خدا تنها تو خودت از اسرار غيب خبر دارى تو خود مى دانى چه عيبها و گناهانى از من سرزده كه تو با كرم خود بخشيدى
خدايا تحقيقى ده تا از دنيا بيزار شوم و توفيقى ده كه در دين استوار شوم
خدايا من در دنيا معصيت مى كردم دوست تو محمد غمگين مى شد و دشمن تو ابليس شاد
خدايا اگر فرداى قيامت عقوبت كنى باز دوست تو محمد غمگين مى شود و دشمن تو ابليس شاد
خدايا دو شادى به دشمن مده و دو اندوه بر دل دوست منه .
خدايا من چهار مرتبه به سوى جبهه هاى نبرد شتافتم و هر مرتبه نورى از معرفت تو قلب سياه مرا روشن كرد ولى اينبار كه دفعه پنجم من است بحق پهلوى شكسته زهرا و بحق جواد الائمه و بحق محمد و على و صالحين درگهت شهادت را نصيبم گردان
اگر شهادت را نصيبم نمى كنى لااقل زيارت كربلا و ديدار مهدى را نصيبم گردان .
روحش شاد و راهش پر رهرو .
منبع : اداره اسناد وانتشارات اداره کل بنیادشهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی

وصیت نامه :

«بسم الله الرحمن الرحيم »

ان الذين يحادون الله و رسوله اولئك فى الاذلين كتب الله لا غلبن انا و رسلى ان الله قوى عزيز

لا تجد قوما يومنون بالله و اليوم الاخر يوادون من حاد الله و رسوله و لو كانوا اباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشيرتهم اولئك كتب فى قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه و يدخلهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها رضى الله عنهم و رضوا عنه اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون

بدرستيكه آنان كه مخالفت مى نمايند خدا و رسولش را آنهايند كه در سلك ذليل ترين مردم نوشت خدا كه هر آينه غالب مى شوم من و رسولانم بدرستيكه خدا قوى عزيز است نيابى گروهى را كه ايمان آورند بخدا و روز بازپسين دوست دارند آنرا كه مخالفت كنند با خدا و رسولش و اگر چه باشند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا خويشان آنها آن گروه را نوشت در دلهايشان ايمان و قوت داد ايشان را بروحى از آن و داخل مى كند ايشانرا بهشتهائى كه مى رود از زير آنها نهرها جاودانيان در آنها خشنود شد خداوند از ايشان و خشنود شدند از او ايشان سپاه خدايند آگاه باش كه سپاه خدا آنهايند رستگاران ( آخر سوره مجادله )

خدايا تو را خواستارم كه در وهله اول به من زبانى عطا كنى كه شكر نعمات فراوانت را بكند خدايا در اين خلوت شب رو به قبله در كنار قرآن كتاب آسمانيت و با حالت خضوع و خشوع و با وضو دارم اين چند كلمه را هر چند كه خودم را ناتوان و عاجر مى دانم مى نويسم از تو مى خواهم مرا كمك كنى و نگذارى هواهاى نفسانى بر من حاكم شود .

خدايا تو را شكر كه به من نعمت زندگى در دنيا و شركت در امتحان سراسرى و عمومى و كشت بذر براى آخرت نمودى . اى خدا تنها تو خودت از اسرار غيب خبر دارى  تو خود مى دانى چه عيبها و گناهانى از من سرزده كه تو با كرم خود بخشيدى

خدايا تحقيقى ده تا از دنيا بيزار شوم و توفيقى ده كه در دين استوار شوم

خدايا من در دنيا معصيت مى كردم دوست تو محمد غمگين مى شد و دشمن تو ابليس شاد

خدايا اگر فرداى قيامت عقوبت كنى باز دوست تو محمد غمگين مى شود و دشمن تو ابليس شاد

خدايا دو شادى به دشمن مده و دو اندوه بر دل دوست منه .

خدايا من چهار مرتبه به سوى جبهه هاى نبرد شتافتم و هر مرتبه نورى از معرفت تو قلب سياه مرا روشن كرد ولى اينبار كه دفعه پنجم من است بحق پهلوى شكسته زهرا و بحق جواد الائمه و بحق محمد و على و صالحين درگهت شهادت را نصيبم گردان

اگر شهادت را نصيبم نمى كنى لااقل زيارت كربلا و ديدار مهدى را نصيبم گردان

آخر به اكثر اقوام و بالاخص خانواده هاى شهدا نويد فتح كربلا داده ام و خدايا بدون فتح كربلا مرا بر مگردان . شنبه شب ساعت 30/18/9              8/6/65

………………………………….

«بسم الله الرحمن الرحيم »

 ولاتحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

 

دوست دارم شمع باشم دردل شبها بسوزم    روشنى بخشم به جمعى وخودم تنها بسوزم

«به نام خداوند بخشنده مهربان »

به نام خدائى كه جز فضلش به چيزى اميدى ندارم و جز عدلش از چيزى ترس ندارم و جز به گفته او اعتماد ندارم و جز برشته او چنگ نزنم اى داراى گذشت و خشنودى به تو پناه مى برم از ستم و دشمنى خلق و ازدگرگونيهاى روزگار ، و پى در پى رسيدن اندوه ها و حوادث ناگوار، خداى مهربان تو را شكر كه با وجود نافرمانيهايى كه كردم باز مرا مورد عفو قرار دادى و از سر تقصيرم گذشتى .

با سلام و درود فراوان نثار رهبر عزيز انقلاب امام خمينى و سلام بر شهيدان از صدر اسلام وشهداى انقلاب و جنگ تحميلى و با سلام به شما ملت مبارز . سخنى كه در ابتدا با شما دارم گر چه لايق آن نيستم اين است كه در صحنه باشيد و از اوامر امام پيروى كنيد اگر شخصى مى خواهد در اينجا ( سربيشه ) يك فعاليتى كه به صلاح جامعه و انقلاب است انجام دهد او را مورد تحقير قرار ندهيد و او را دلسرد نكرده بلكه خود هم با وى كمك كنيد و از حرفهاى يأس كه كارى انجام نمى شود نزنيد چونكه على (ع) فرموده اند : بزرگترين بلا نوميدى است و سعى كنيد كه در كارها استقامت داشته باشيد و اگر در راهى شكستى شما را تهديد مى كند هيچ دلسرد نشويد بلكه راه را ادامه دهيد ، نباشيد اينطور كه اگر در راهى مشكلى پيش آمد همه برويد كنار و بگويد ديگران بكنند آخر مگر ديگران چه كسانى هستند آيا بغير از خود شما كسى است كه دلسوز و به ديار خودش باشد . چنين نيست پس طورى نباشيد كه گفتم و هميشه بدانيد كه هيچوقت شخصى تنها نمى تواند كارى انجام دهد و احتياج به يك همراه و كسى كه او را يارى كند دارد مانند امام كه توانستند با كمك و يارى خداوند و كمك ملت اين انقلاب عظيم را بوجود آورند و15 خردادها و 17 شهريورها را بوجود آورد

خلاصه اينكه ملت همه با هم متحد باشيد يكديگر را نكوبيد و يكى از مسائلى كه مرا خيلى رنج مى داد در اين مدت حاضر نشدن عده زيادى از شما ها در مسجدها بود آخر شمايى كه براى يك فوت ناگهانى شخصى خود را موظف به حضور در مسجد مى دانيد چرا در شبهاى جمعه در مسجد حاضر نمى شويد بخصوص روحانيت آيا اگر آدمى يكساعت الى سه ساعت را در خانه ى خدا راز و نياز كند بهتر است يا در خانه بماند و شب جمعه را در خانه يا غيبت كند يا خود را با بازى هاى سرگرمى سرگرم كند آيا بايد شخصى كه همسايه مسجد است بجاى رفتن به مسجد در شب جمعه به شب نشينى برود آيا اين معصيت نيست شبهايى كه در تاسوعا و عاشورا ها در مسجدها و محفلها را حضور داريد و مسجدها چنان مملو مى شود كه جاى سوزن انداختن نيست كه اين خيلى خوب است يا چرا شب جمعه يا صبح جمعه يا شب دوشنبه از حدود 4000 نفر يا بيشتر جمعيت سربيشه حدود 20 نفر يا 30 نفر بيايند اين براى ما يك بدبختى بزرگ است كه براى تماشاى يك فيلم در مسجدها يا ميدانها حاضر شويم ولى در دعاى كميل – ندبه – توسل حاضر نشويم ، اين نكته را مى گويم كه شهر سربيشه احتياج به خون دارد و چه بهتر اين خون، خون من باشد . چرا كه اگر كسى شهيد نشود ملت بخود نمى آيد . اميدوارم كه با ريختن خون ناقابلم شما را بيدار كنم .

سخن را خلاصه مى كنم و ديگر بار تذكر مى دهم در راهپيمائيها در دعاها در جلسه‌هايى كه به عناوين مختلف گرفته مى شود شركت فعالانه داشته باشيد همچنين در جبهه ها حضور فعالانه داشته باشيد و بايد يك گروه 100 الى 120 نفرى به جبهه بروند

ديگر سخنى با پدرم دارم و آن اينكه پدرم وقتى من شهيد شدم شما خونسرد باشيد و با شنيدن خبر شهادتم دو ركعت نماز شكر و اينكه خداوند قربانيتان را قبول كند بجا بياوريد و اگر از من اشتباهى سر زده بود در اين مدت مرا ببخشيد وسخنى با مادرم دارم و آن اينكه مادرم اگر زند ه ماندم كه انشاء الله تعالى بديدار امام حسين خواهم رفت (منظور زيارت) و اگر شهيد شدم هم كه در آخرت و در آن دنيا امام حسين را ملاقات خواهم كرد  من از شما عاجزانه مى خواهم كه وقتى شنيديد شهيد شدم ناراحت نشويد و در تشييع جنازه ام خونسرد باشيد و هيچ غمى بدل نداشته باشيد مبادا با گريه كردن ديگر زنان روحيه شما ضعيف شده و گريه كنيد كه با گريه شما دل دشمن شاد مى شود

و ديگر اينكه اگر در اين مدت از من  ناراحتى بدل شما نشسته است مرا ببخشيد و سخن كوتاه با برادرم دارم و آن اينكه برادرم اخلاقت نمونه باشد و بعد از مرگم اسلحه ام را بردارى و انتقام خون مرا بگيرى تا وقتى كه موقع شهادت تو فرا رسد و ديگر خواهرم هم همينطور كه صبورو شكيبا باشد همينطور از تمام خواهران در سربيشه عاجزانه مى خواهم كه با حفظ حجاب خود مشت محكمى به دهان دشمنان اسلام بزنند و صف هايى كه براى روغن و غيره گرفتن است كمتر تشكيل دهند و قناعت هم بجاى ذخيره كردن بكنند و ديگر از تمامى دوستان برادران كه در اين مدت با من بوده اند مى خواهم كه اگر از من بدى مشاهده كرده اند بدل نگيرند و مرا ببخشند و در خاتمه همگى دعا بجان رهبر كنيد

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

از عمر ما بكاه و بر عمر رهبر افزا

آمين يا رب العالمين  والسلام عليكم و رحمه ا… و بركاته 

مسعود اكبرى  20/5/62 امضا

…………………………………………………..

با سلام بر امام زمان و نايب بر حقش امام امت ، با سلام بر رزمندگان و معلولين و مجروحين و اسرا و ارواح طيبه شهداى اسلام

با سلام خدمت شما امت سربيشه : ضمن معذرت از اينكه چند كلمه اى را من باب  وصيت و وظيفه هر چند كه خودم را در خور  چنين مقامى نمى بينم و در خودم اين جرأت را پيدا نمى كنم كه پيامى بدهم ولى هر مسلمانى موظف است هميشه  و در هر حال وصيت نامه داشته باشد

و چند كلمه را براى بازماندگان بنويسد ، مزاحم مى شوم . حجت را بر همه ما شهدا تمام كرده اند بالاخص شهيد شاهين فر هنوز سخنانش آنروزى  كه مى خواست به جبهه برود در گوشها است لكن بعضى ها اين سخنان را فقط شنيده اند ولى بعضى ها درك كرده اند و بدانها عمل مى كنند ، بنده فقط به نوبه خودم از شما مى خواهم كه مرا عفو كنيد برايم دعا كنيد ببخشيد مرا و عيوبم را نديده بگيريد .

از همه شما مى خواهم كه پيرو خط امام باشيد و امام را مرجع و پيشواى خود قرار دهيد  بى عشق خمينى نتوان عاشق مهدى شد  ، آنهايى كه صبحهاى جمعه دعاى ندبه مى خوانند و از خدا مى خواهند كه لااقل يك دفعه هم كه شده روى مهدى صاحب الزمان را ببينند بايد اول عاشق خمينى و مكتب و مرام و مسلك خمينى بشوند ، در حال حاضر تو با عاشق بودن خمينى را به اثبات رساندن اين است كه در جبهه ها حاضر بشويم كسى هم كه مى خواهد مورد شفاعت شهدا قرار گيرد بايد به جبهه ها برود و بر عليه كفار بجنگد  .

مطلب ديگرى كه مى خواستم بگويم اين بود كه مسئولين شهر و مدارس خودشان را مسئول خون شهدا حس كنند و مخصوصا مسئولين و معلمين مدارس متوجه باشند كه نسل آينده متكى به جديت و كوشش آنها دارد و بايد كه اين وظيفه پيغمبرى را به نحو احسن به اتمام برسانند.

پيامى كه بعنوان معلم ( هر چند كه خودم را شايسته چنين لقبى نمى دانم و از مسئولين مى خواهم كه در پايين عكسم و در مجالس مرا بدين اسم نخوانند چونكه بارم سنگين تر مى شود ) به دانش آموزان اين است كه درس بخوانند قرآن را خوب فرا گيرند

احاديث ائمه را ياد گرفته و بدان عمل كنند . و اين مطلب را بدانند كه انقلاب ما هنوز 7 ساله است و تا 20 ساله اى احتياج به مواظبت دارد و بايد عوامل مخالف را سركوب كنند از دوستان و همكلاسان سربيشه اى كه تا اوايل دبيرستان همكلاس من بودند بالاخص آنهايى كه در اوايل تشكيل بسيج با شهيد شاهين فر با هم بوديم اينرا بدانند كه نون و آب جمهورى اسلامى را خوردن نون و آب و بسيجى كه خورديد مسئوليتتان را  از اينكه هستيد سنگين تر مى كند و شهدا بالاخص شهيد شاهين فر بيش از اين از شما انتظار دارند

در خاتمه بارديگر خدا را بحق پنج تن آل عبا قسمش مى دهم اينبار يا مرا كربلايى برگرداند يا با پيكر خونين چون بدون اين دو پيش خانواده هاى شهدا بايد از شرمندگى سرم را به زمين بيندازم و وارد شهر شوم .

از كليه برادران مى خواهم كه اگر خواستند راهم را ادامه دهند بايد جنگ تا رفع فتنه را سرلوحه همه امور قرار دهند و محافظ و دنباله رو انقلاب باشند .

حال چند كلمه اى با پدر و مادر و خواهر و برادرانم :

پدرم فقط تنها كلمه اى كه مى توانم برايتان بگويم بخشش عيوب و شفاعتم و دعا كردن برايم در شب هاى دوشنبه و جمعه است .

مادرم : از شما هم عذر خواهى مى كنم انشاءالله در آن دنيا در صف شهداى راه حق منتظر شما و پدرم هستم سعى كنيد با عملتان – از روى فراموشى – مقام خودت را از دست ندهيد 

برادرانم : جديت و كوششتان را بكار اندازيد ومانند شمشير بران مشكلات را يكى بعد از ديگرى بشكافيد تا به كمال نهايى ( شهادت ) برسيد .

خواهرم : ملتمس دعا ، خيلى از زحمات شما متشكرم در فراگيرى علم مصمم باشيد و به همان مقدار اكتفا نكنيد

در پايان بر خودم لازم مى دانم از برادران بسيار عزيزم آقاى على اكبر تناكى – غلامحسين تناكى – مهدى اكبر پور – اسحق رخشانى  طلب بخشش و شفاعت كنم و بر ايشان آرزوى موفقيت مى كنم .

دوستان و برادرانم در ، تربيت معلم را سلام برسانيد و از همگى عذر خواهى مى كنم و طلب شفاعت مى كنم و مى خواهم در كارشان خدا را در نظر بياورند و به وصيت شهيد پور يوسفى عمل كنند براى مسئوليت محترم مركز جناب آقاى افسرى آرزوى موفقيت مى كنم

در پايان همگى با هم دعاى هميشگى را بخوانيد

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

خواندن دعاى توسل و كميل در مهديه را به همگى وصيت مى كنم

كار را براى رضاى خدا بكنيد

والسلام على من اتبع الهدى 8/6/65 مسعود اكبرى  امضا

 

مصاحبه با دوستان و همرزمندان شهید:

مصاحبه با افراد درجه یک شهید:

دلنوشته های شهید:

آلبوم تصاویر:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *