- شهدا, شهرستان بیرجند

شهید محمد رفیعی

اطلاعات شهید :

نام و نام خانوادگی :  محمد رفیعی بهلگرد

نام پدر : امان الله

سن شهادت : بیست و سه

نام دانشگاه : شهید باهنر کرمان

رشته تحصیلی : زمین شناسی

مقطع تحصیلی : کارشناسی

زندگی نامه :

بيست و چهارم تيرماه 1344در شهرستان بيرجند به دنيا آمد. پدرش آقا امان االله و مادرش گوهر خانم نام داشت. وي سال 1362در دانشگاه شهيد باهنر كرمان دوره ي كارشناسي رشته زمين شناسي به عنوان دانشجو پذيرفته شد. چهارم خرداد ماه 1367در تك دشمن در منطقه شلمچه براثراصابت تركش به درجه رفيع شهادت نائل آمد. پيكر مطهرش هرگز به آغوش خانواده بازنگشت.

وصیت نامه :

بدرستیکه خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده آنها در راه خدا جهاد میکنند و میکشند و کشته میشوند. سوره توبه آیه110
با سلام و درود فراوان خدمت امام زمان(عج)و نائب بر حقش خمینی بت شکن و سلام و درود فراوان به روان پاک شهیدان انقلاب اسلامی در راه خدا و درود فراوان بر رزمندگان جان بر کف و ملت سلحشور و همیشه در صحنه ایران.
امروز هنگامی که در سنگر نشسته ام وصیت نامه خود را مینویسم میدانم که به پایان عمرم رسیدم و آخرین لحظات زندگیم را میگذرانم و نهایت ارزویم شهادت آگاهانه در راه خدا میباشد و دو سری گذشته که به جبهه گام نهادم متاسفانه ان سعادتی که در اندیشه ام بود نصیبم نشد و باری دیگر تصمیم گرفتم که مجددا به کربلا ایران باز گردم تا شاید اینبار به لقاءاا… بپیوندم و با اراده ای استوار و پاسخ دوباره به جبهه پا نهادم تا از اسلام عزیز و انقلاب اسلامی ایران دفاع نمایم و خون خود را نثار گردانم اری امده ام تا امانتی را که نزدم بود پس بدهم و اگر چه در این امانتها خیانت کرده ام اما امید این را نیز دارم که خدای مهربان این امانت از من قبول نماید امیدوارم که لیاقت شهادت در راه جانان را بیابم بهترین شهادت ها ان است که انسان بجنگد و بکشد در راه اسلام تلاش کند و در آخر به خون خویش بغلتد شهادت نقطه اوج یک انسان متعهد ومسئول میباشد که نهایت ان به خدا میرسد من خدای تعالی را سپاس میگوییم که مرا فرصت داد تا از تمامی اشتباهاتی که در دوران ناآگاهی کرده ام بگریزم و در میدان نبرد و در میان عاشقان خدا قرار گیرم و روحم را از دنیا جدا سازم و فارغ از مادیات و دنیا پرستی ها تنها به ستایش خدا و جهاد در راه او بپردازم و امیدوارم که این جویندگی خدا را بشناسم و عاشقانه در راهش جان دهم آری خداوند خوبان مردم را انتخاب میکند و به این درجه رفیع میرساند اگر من شهید شدم بسیار خوشحال خواهم شد ولی اگر لیاقت انرا نداشتم باز هم از خدا میخواهم که مرا یک لحظه به خود وامگذارد تا در راه خشنودی خدا گام بردارم و از همه شما میخواهم که خط سرخ شهدا که همان خط سرخ انبیاء و حسین بن علی(ع)است ادامه دهید و برای رسیدن به سعادت دنیا و اخرت فرامین الهی را سرلوحه امور قرار دهید مادر عزیزم از شما میخواهم که مرا حلال کنید واز زحمات بسیاری که برای من کشیده اید نهایتا سپاس گذار میباشم و از اینکه نتوانستم در این دنیا به شما خدمت کنم مرا ببخشید به شما افتخار میکنم که برایم چون پدری نیز بودید و به ندای امام عصر لبیک گفنه و مرا برای استواری اسلام وانقلاب قربانی دادی و از شما میخواهم برایم سوگواری نکنید زیرا این شادی برایم خواهد بود از خدا امانتی بودم پیش شما و حال که از میان شما میروم و شما ای مادرم اگر گریه ای میکنید برای آقا ابوالفضل العباس و دو دست قلم شده اش و حماسه کربلا باشد و امید دارم اگر خداوند شهادتم را پذیرفت شما ها را شفاعت مینمایم و از خواهران و برادرانم میخواهم که فرزاندشان را در جهت عظمت اسلام و مسلمین پرورش دهند و سخن دیگرم این است که اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش اموزان و انجمنهای آن میباشد که من این مکان را خانه اول خود دانسته و همان طور که همگی واقف میباشید از سال59تا به امروز کاملا در خدمت اتحادیه بوده ام و نهایت سعی من خلوص نیت و سر افرازی برای این مکان بوده از خداوند میخواهم این خدمت مرا مورد قبول درگاه خویش بداند و از همه مسئولین عاجزانه تمنا دارم که در نهایت همکاری با این ارگان مخلص داشته باشند حتی اگر شده بخاطر خون شهدای گرانقدر در موفقیت آن کوشش نمایید تنها ذکر چند سخن را لازم به یادآوری میدانم اول همراه این وصیت,وصیت دیگری همراه آن است که خواهرم طوبی به ان رسیدگی خواهد نمود و در مورد البوم عکس میخواهم خانواده ام ان را نگه داشته تا با نگاه به ان به یاد من باشید و هر زمان که بر عکسهایم نظر میکشید مرا حلال کنید و دعا کنید که عذاب آتش جهنم از من دور باشد و در مورد محل دفن نیز خیلی آرزو دارم مزارم در کنار همسنگرانم محسن و علی عبادی,حسین مسافر و ولی ا…علیخانی باشد چون کارمان وهدفمان یکی و دوستان خوبی برای هم بودیم. مرگ در راه خدا حجله دامادی ماست ای خدا به ائین ده ودامادم کن
آرزوی دیگری ندارم جز پیروزی رزمندگان اسلام و ظهور امام زمان(عج)و سلامتی امام امت و در صحنه بودن ملت سلحشور ایران و خوشبختی وسلامتی شما خانواده های شهدا و خانواده عزیزم و در پایان از همه میخواهم که مرا عفو نمایند زیرا با کوله باری از گناه از این دنیا میروم و عاجزانه میخواهم که امام امت را دعا کنید و نماز های پنج گانه و واجبات و مستحبات را فراموش نکنید در پایان از خداوند بزرگ سعادت و بزرگی شما را در این دنیا وآخرت میخواهم مادر عزیزم خواهشمندم که مرا حلال نماید و عاجزانه این را خواهشمندم و از خدای تبارک و تعالی نیز میخواهم که به شما صبر و بردباری عنایت فرماید هر وقت از من یاد میکنید با سر افرازی یاد کنید اگر بر دشمن نتوانستم غلبه کنم ولی با مرگ خود توانستم او را رسوا نمایم
برادران و خواهران انجمنهای اسلامی دانش آموزان((شما راهگشا اسلام هستید مسئولیت شما پاسداری و حراست از خون شهدا و اسلام و ایران زمین است و بدانید که تکلیف مهمی برگردن شماست))
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از خمینی را نگهدار از عمر ما بکاه و به عمر رهبر بییفزا
آدرس*زاهدان خیابان 12متری کوچه صندوق داران پلاک6 وصیتنامه محمد رفیعی

وصیت نامه به خواهرم:

سلام خواهر گرامی و ارجمندم و مهربان و خوب پس از عرض سلام امیدوارم سلام گرم و خون آلود مرا که تمامی پیکرم را فرا گرفته از جبهه های جنوب و میدان های نبرد شجاعانه ما بر علیه باطل میباشد علیک گویی خودت خوب میدانی این خون من و امثال من میباشد که باید درخت تنومند اسلام را آبیاری کند و سخن دیگری ندارم جز اینکه بگویم در نهایت هوشیاری این راه را انتخاب نموده و خوشحال از این انتخاب هستم مطالب دیگر را خود خوب میدانی پس بپردازم به اصل مطلب و آن اینکه وصیت های من بایست توسط تو به اجرای کامل در آید و خوشحال و راضی از این دنیا و راحت در آن دنیا باشم ابتدا در مورد چمدان چوبی یک کیف چرمی قهوه ای روی ان است که کاملا مربوط به اتحادیه میباشد یک کلاه سر سیاه چرمی است و یک نایلونی که توی ان عکس است که میخواهم به تمامی قبل از انکه کسی به ان نگاه کند شخصا نابود کنی پولهای دفترچه های من چه در زاهدان,کرمان,وبیرجند پول آنها گرفته و خرج مزار کاهی کنید دیگر وسائل مورد استفاده چمدان چوبی در راه حق آن به مصرف برسانید لباس های من در بیرجند وکرمان زاهدان به افراد مستضعف و شایسته برسانید دوربین من مربوط به علی است و به عنوان یادگار به او برسانید سه جفت جوراب در چمدان چوبی است که مربوط به خودت میباشد و وسائل زندگی من از جمله تلویزیون یخچال فرش و رختخواب و دیگر وسائل را با شناخت کامل و با هماهنگی کمیته امداد به یک زوج بدهید تا بتوانند با هم زندگی کنند و زندگی خوبی داشته باشند از تو میخواهم با قاطعیت کامل این کار ها را بکنی و حرف هیچکس را نپذیری و فقط رضای خدا را در نظر بگیر و بس. 000/1425 ریال از روی پولهای من به اتحادیه بدهید چون از من بدهکار میباشند و در پایان اگر وسائل دیگری بوده خودتان به نحو احسن به حقدارش برسانید از همگی و از جمله خواهرم حلالیت میطلبم و طول عمر برای امام است و تمامی شیفتگان جان بر کف انقلاب اسلامی خواستارم.
التماس دعا برادرت محمد

آلبوم تصاویر شهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *