- شهدا, شهرستان فردوس

شهید محمد صادق اسماعیلی برون

اطلاعات شهید :

كدشناسايى  :1048222

كدبايگانى  :1433 66

نام و نام خانوادگی :  محمد صادق اسماعیلی برون

نام پدر : محمد اکبر

تاريخ‌تولد  :01/04/1342

ش.ش   :9

محل‌صدورشناسنامه   :فردوس

 تاريخ شهادت  :04/02/66

سن شهادت : بیست و چهار

نام دانشگاه : آزادا اسلامی واحد سبزوار

رشته تحصیلی : فرهنگ و معارف اسلامی

مقطع تحصیلی : کارشناسی

نوع حادثه  :حوادث‌مربوطبه‌جنگ‌تحميلى

شرح حادثه  :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن-توسطدشمن‌درجبهه

استان  :بنيادشهيداستان‌خراسان

شهر :اداره‌بنيادشهيدفردوس

زندگی نامه :

يكم تير ماه سال 1342در روستاي برون از توابع شهرستان فردوس به دنيا آمد.پدرش آقا محمد اكبر كشاورز بود و مادرش جهان خانم نام داشت. وي در دانشگاه آزاد اسلامي واحد سبزوار دوره ي كارشناسي رشته فرهنگ و معارف اسلامي به عنوان دانشجو پذيرفته شد. چهارم ارديبهشت ماه سال 1366درعمليات كربلاي 10در منطقه بانه براثر اصابت گلوله به درجه رفيع شهادت نائل آمد.پيكر مطهرش در زادگاهش به خاك سپرده شد

درباره شهید:

پدر شهيد: محمد صادق در كارهاي خانه به ما زياد كمك مي كرد؛ در يكي از روزها ظرفي را برداشته بود تا آب بياورد چون ظرف آب سنگين بود دست خود را زير ظرف مي گذارد تا نشكند كه با اين كار انگشت كوچك خود را از دست داد اما خم به ابرو نياورد و در كمال صبر و بردباري به خانه برگشت و موضوع را براي من و مادرش تعريف كرد.

وصیت نامه شهید:

بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين انه خير ناصر و معين  ربنا و لا تحملنا ما لا طاقه لنا به

به نام الله خالق و رحمان ، آرامش دهنده قلبها كه مفهوم آيه شريفه :

الا بذكر الله تطمئن القلوب

و به نام كسى كه رضايش بر اين بود كه تا بدين ساعت مرا به اين حال نگهدارد و نمى دانم عاقبت و سرنوشتم چه خواهد بود و همانا :

رضا به قضائك و تسليما لامرك

 و با سلام بر حضرت مهدى ولى عصر ( عج ) و نايب بر حقش امام امت و سلام بر ائمه هدى ، محمد مصطفى و بر تمام اوليا و انبيا و شهدا از صدر (اسلام) تاكنون . اكنون كه عزم مصفاى ديار عاشقان را دارم و اكنون كه چند روز ديگر چكمه هايم را در پاهايم گذارم و لباس رزم را بپوشم و بر عليه مزدوران بعثى وارد ميدان كارزار شوم و انتقام خون شهداى عزيز را در حد توان كه دارم بگيرم چند كلمه صحبت دارم كه بدين شرح مى باشد :

گرچه مى دانم سرنوشتم بدست كسى است كه با اراده ام توام و در جهت رضاى خودش اميدوارم باشد و به عنوان اينكه نمى روم شهيد شوم فقط براى خـــدمت به اسلام چون يك وظيفه الهى است و اگر شهيد هم شدم چه بهتر چه آرزويى از اين بهتر امرزو در هر مكان و سرزمين مى توان خـــدمت كرد و اگر چه امـــروز جامعـــــه ما نياز به افـــراد تحصيل كرده دارد و افرادى كه در آينده نزديك جامعه را متحرك كرده از بيسوادى به ســــوى علـــم و دانش درآورند اكنون كه درس مى خــــوانم و جوينده دانشم ، ولى آيا چطـــور مى توانم ببينم كــه بهترين دوستانم ، بهترين رفيقــــانم ، بهترين يارانم از دنيا هجرت مى كنند و به سوى معشوقشــــان روانه مى شوند و يا اينكه ببينم در آن چه سياست هاى ننگينى سازمان هاى كثيف عليه ما توطئه مى كنند و با چه سيستمهاى غلطى بلندگوهاى شرق و غرب عليه ما تهمت و افترا مى زنند و چه جنايتى كه مرتكب نمى شوند و چون تركيه كشور كوچك و به ظاهر اسلامى در امر ايادى شرق و غرب برادران كرد عراقى را در خون خود مى غلطاند ، آيا مى توانم درس بخوانم ، آيا درست است خاموش بمانم ؟ نه هرگز ، چنانكه سالار شهيدان حسين بن على ( ع ) مى گويد بزرگ فلسفه نهضت حسين اين است :

مرگ سرخ به از زندگى ننگين است


گرچه قرآن مى گويد :

آموختن دانش بر هر فرد مسلمان واجب است


كه متن عربى آن :

( طلب العلم فريضه على كل مسلم )


است ولى به عنوان يك خدمتگزار براى جامعه ، قلبم ياراى خاموش ماندن را ندارد ياراى آن را ندارد كه با عزيزانى راهى شوم و به سوى خانه برگردم در حاليكه بعضى از برادران را از دست داده باشم ياراى آن را ندارم كه همچون غلامى ها و رفتارى ها و من بمانم ، بايد بروم در شلمچه و انتقام خون اين شهداى مظلوم را بگيرم طاقت ندارم كه حاتمى هايى به نداى حسين لبيك گويند و من كناره گيرى كنم و بايد بگويم كه گناه اين سيد مظلوم چه بود ؟ طاقت ندارم كه برادران هايى ، احمدى هايى ، بر اثر تركش خمپاره بدنشان سوراخ ، سوراخ ، سوراخ و ســـوزانيده شوند و من تن آسا و تن پرور باشم و دوست ندارم كه خانه هاى هموطنانم بر روى سرشان مخروبه شود و من در خانه راحت بخــوابم و يا روى صندلى دانشگاه راحت بنشينم و چون چمــران ها صبورى ها و پارسايى ها و برادران هايى بدنشان در اثر آتش خمپاره‌ها بسوزد و من در فكر ماديات باشم و چون مطهرى ها ، مفتح ها ، اشرفى ها ، دستغيب ها و مدنى ها را از ما بگيرند و من از اين برهه از زمان خاموش بمانم . بايد بگويم كه اين عزيزان را طبق كدام قانون از خانه و ولايتشان جدا كرد و بايد در ميدان نبرد سازمان بين الملل را محكوم كرد خلاصه بر طبق روايات و نشانه ها از قرآن :

بايد به حسابمان ، خودمان برسيم قبل از آنكه به حسابمان برسند

مادرم ممكن است برايتان سخت باشد اين ، چرا كه

انا لله و انا اليه راجعون  ما از اوييم و برگشتمان به سوى اوست

مادرم گرچه مرا با شيره جانت پرورش داده اى ولى بدان كه نزد حضرت زهرا ( س ) و زينب كبرى سر افراز خواهى بود .

پدر مهربانم مى دانم كه با سرمايه اندك مرا بزرگ نموده اى و وارد محيط دانشگاه با آن همه مشكلات و مشقت نمودن ولى بدان كه زحمت شما بيهوده نبوده و اين افتخار را فراموش نكرده كه بنده حقير اين راه را با چشمى و قلبى گشاده برگزيده و پيموده ام اين را بدانيد كه در نزد حضرت زهرا ( س ) و فرزند عزيزش حسين بن على خواهم گفت كه من هم پدر و مادر دل شكسته اى دارم .

از تمام خانواده و برادر عزيزم و خواهرانم و اقوام و خويشانم و دوستانم تقاضاى عفو و بخشش را دارم و اميدوارم كه يك آن و يك لحظه خدا را فراموش نكنيد و صابر باشيد كه :

ان الله يحب الصابرين خداوند صبر كنندگان را دوست مى دارد

اين سفــــر را كه در پيش دارم به عنوان اينكه شهيد بشـــوم نمى روم و فقط خـــــواستار آنم كه پروردگــــارم مى خـــواهد و اميدوارم كه اسلحــــه را بر دوش گرفته و بر عليه مزدوران بعثى از دهــــانه لوله تفنگم ، فشنگى و گلوله خـــارج نشـــود مگر در جـهت رضــــاى خداوند و به خاطر اوست .

از اساتيد محترم تقاضا دارم كه در جهت خدمت و تربيت جوانان عزيز كوشش و جديت تمام را بنمايند .

و از جـــوانان عزيزمــى خـــواهم كه در دبستان در دوره راهنمــــايى و دبيرستان و در سطح دانشگاه تمـــام اين عزيزان يك لحظه و يك آن بيهــــوده وقت خود را تلف نكنند و پيرو ولايت فقيه باشند ، چنانكه هستند و عــلم را همــــراه با تزكيه نفس بياموزند كـــه يكى بدون ديگرى فـــاقد ارزش است .

از طبقه تجار و كاسب مى خواهم كه خداى نكرده فكر گرانفروشى را در نفس خود راه ندهند ( چون شهيد غلامى كه چنين بودند ) .

از مسئولين عزيز و قضات محترم تقاضا دارم كه در جهت امر پروردگار و در جهت رضاى خداوند كار كنند و فقط خداوند را در نظر بگيرند و حق مظلومى را زير پا پايمال نكنند و ديگر مى خواهم كه شخصيت افراد را به بزرگى و كوچكى قد نسنجند و تا مى توانند آينده سازان را در جهت آداب و رسوم الهى تقويت و در جهت تشويق آنها كوشا باشند تا مى توانيد ساده زندگى كنيد و حتى راه رفتن مان هم ساده باشد و خداى نكرده نگوييد من با فلان شخص راه بروم در شان من نيست و تا مى توانيد لباس معمولى بپوشيد و در جهت طبقه محروم و مستضعف دل خود را سوق دهيد على وار زندگى كنيد كه پيامبر ما هم اينچنين بودند .

از مسئولين عزيز مى خواهم تا مى توانند نسبت به طبقه جوان برخورد خوبى داشته باشند انشا الله كه دارند و خواهند داشت . چون نسل جوان نسبت به مسائل خيلى حساس است اميدوارم كه توجه و دقت بيشتر در اين امر شود .

از تمام دوستانم مى خواهم كه اگر خداوند رفتنم را بر ماندنم ترجيح داد اصلا ناراحت نشوند و دوست ندارم كسى در مراسم تشييع جنازه ام لباس سياه بپوشد و گريه كند حتى .

مادرم ، دوست دارم به دعاها توجه بيشتر شود و نسبت به قرآن مخصوصا سوره الرحمن كه عروس سوره هاى قرآن است و سوره آل عمران را توجه بيشترى نمايند .

تقاضـــايى دارم اين است كه سخــــن چينى و تهمت و افترا را كنار گــذارده فكـــرى به آخرت خــود بنمـــائيد و انشا الله شما كه جزء آن افراد نمى باشيد .

اگر شهيد شدم مراسم كفن و دفنم بى آلايش بوده و در ايام شهادتم دوست دارم كه پدر و مادر و برادر و خواهرانم حنا بر دستهاى خود بمالند و خوشحال باشند و دامادى فرزند خود را مبارك گويند و شعار :

صادق جان داماديت مبارك باد را در لوحى بنويسند و در خانه بزنند و در شب دوم اقوام و خويشان ، خاله هايم و شوهر خاله هايم و پسر خاله و دختر خاله و عموهايم و پسر عموهايم و فرزندان پسر عموهايم با خانواده شان حنا بدست كنند و در شب سوم تمامى دوستانم و آنهايى كه دوستدارم هستند و من هم دوستدار آنها خواهم بود .

و ديگر كـــه اميدوارم شما اى مـــادرم خداى نكرده كم صبرى نكنيد و نسبت به هيچ كسى حالت كينه و بغض به دل راه ندهيد و من از تمام افراد، برون ، فردوس – مشهد – تهران و شهرستانهاى ديگر راضى ام و اميدوارم كه از من راضى باشند و اميدوارم در مدتى كه در پايگاه بودم اگر نسبت به كسى تندى كردم و يا با بداخلاقى رفتار كردم مرا ببخشند اين تقاضائى است كه از شماها بطور عاجزانه دارم و اگر خلافى هم مرتكب شدم خداوند مورد لطف و رحمت هاى خودش قرار دهد .

از روحــــانيت عزيز مى خواهـــم كه با هم اتحـــاد داشته باشند كه اگر خداى نكرده اختلافى بيافتد روز بدبختى مسلمانان و روز جشن گرفتن كفار است .

و باز هم مى گويم مادرم و پدرم و برادر و خواهرانم خداى نكرده شيطان يك وقت شما را گول نزند و حرفى نزنيد كه من دوست ندارم و آنچه را كه خواهان آن بودم شما هم آنرا خواهان باشيد و در جهت ؟؟؟

اطلاعات شخصی شهید:

مصاحبه با افراد درجه یک شهید:

دلنوشته های شهید:

بسم الله الرحمن الرحیم

الا به ذکر الله تطمئن القلوب

حضور محترم پدر و مادر عزیز و مهربانم و خواهران ارجمندم و برادر دوست داشتنیم سلام عرض می کنم

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و باسلام بر ائمه معصومین از مولاعلی (ع) تا حضرت مهدی منجی عالم بشریت و سلام بر پیامبران اولوالعزم و … بر تمام ائمه … و سلام بر حضرت آیت ا… العظمی روح ا… الموسوی الخمینی و باسلام بر عاشقان راه حسینی در خط و بر تمام معلولین و مجروحین و سلام بر زندانیان گوشه های زندانهای بعث و سلام بر مفقودین و سلام بر تمام شهدا از صدر تاکنون بخصوص به شهید عزیز و مخلص سیدعلی خاتمی و شهادت این عزیز را به شما و خانواده معظمش تبریک و تسلیت عرض می کنم و امیدوارم اجرش را به رزمندگان در جهت صابرین عنایت فرماید و این عزیز در روز قیامت شفیع تمام ما گناهکاران شود باری چون قرار بر این بود که من دوشنبه بیایم و باز به دنبال اینکه انتخاب رشته یک هفته دنبال افتاد و انشاءا… اگر خداوند قسمت کند هفته آینده خواهم آمد و ناراحت نباشید و انشاءا… که امیدوارم حالتان خوش و خرم و این دو روز دنیا را در جهت اولیاء و رای اولیای خداوند سپری نمائید. باری پدر و مادر عزیزم این سیدی که امروز در شهادتش من از خود بیخود شده ام حق بزرگی برگردن من و تمام ما دارد امیدوارم که در جهت همکاری با خانواده این عزیز از کوششی دریغ نفرمائید باشد که خداوند اجرش را به شما عنایت کند بروید و سری به این خانواده بزنید و دلداری مادرش و پدرش را بدهید که همانا اجرتان با خداوند خواهد بود باری تمام شماها سلام فراوان دارم خدت آقای احمدی و خاله عزیز و مهربان و مکرم خودم با پسرخاله عزیزم و مهربانم سلام می رسانم خدمت آقای میربرون و خاله گرانقدر و بسیار مهربانم و پسرخاله عزیز و پرنده دوستم و دختر خاله های معظم سلام عرض می کنم . باری خدمت عموی مهربانم و پسرعموهای عزیزم با خانواده سلام دارم باری خدمت آقایان … کاملی- حاج علی نظرزاده – شامحمدی – ذوالفقاری – آقای احمدیه حاج حمزه افروزی – آقای محسنی… و دیگر برادران با خانواده های محترم سالم می رسانم. باری خدمت مادر حاج میرزا سلام دارم باری خدمت تمام مردم برون از بالای ده تا پایین ده سلام دارم . باری الان که نامه را می نویسم ساعت 7 روز جمعه است و الان آب گوشت روی چراغ است و امشب آبگوشت داریم اگر میل دارید بفرمائید ولی آبگوشت ها بدون رب و گوجه می باشد خوب باری … سلام مجدد دارم و امیدوارم که حال شما خوش و خرم بوده باشد از جواب نامه ای که نوشته اید کمال تشکر را دارم و خیلی از لطفی که کرده بودید و نامه ای که نوشته بودید ممنون هستم. باری خدمت پدر و مادرم و خواهرانم و برادر عزیزم مجدد سلام دارم و انشاءالله جمعه آینده اگر قسمت شد خواهم آمد به امید دیدار هر چه زودتر انشاءالله به امید پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان اسلام محمدصادق اسماعیلی برون

11/5/65

بسم الله الرحمن الرحیم

… همه با کاروان جان، ما مانده ایم بی دل و جان اِهدانا الصراط (آمین)

بحضور محترم شما پدر و مادر عزیزم و خواهران مهربانم سلام عرض می کنم.

به نام نامی ذات احدیت ، رب العالمین و احسن الخالقین و باسلام بر پیام آوران وحی همانا 124 هزار پیامبری که آخرین آنها حضرت محمدابن عبدا…(ص) می باشد و باسلام بر ائمه هدی و معصومین و باسلام بر سالار شهیدان حسین ابن علی و بر حضرت مهدی بقیه ا…الاعظم ارواحناله الفداه و باسلام بر رهبر دلسوز و مهربان این مرشد جهانیان سلاح برنده جماران و باسلام بر تمام انبیاء واولیاء از آدم تا خاتم و سلام بر شیرمردان جبهه های نور که هر روز پیروزی چشمگیری را با عنایات و الطاف خداوندی به دست می آورند و بر شهدا عملیات قریب الوقوع و بر تمام شهدا و اسرا و معلولین و مجروحین و خانواده های معظم این عزیزان از صدر تا کنون…

سلام علیکم و رحمه ا…

ضمن عرض سلام خدمت شما امانت داران و امانت پرورنده گان خداوند … خدمت شما پدر و مادر گرامیم سلام فراوان به اندازه کارهایی که وقتی کاری داریم بابا می گوید … خدمت خواهران عزیزم به اندازه غیبتهایی که بطور کلی زنان در روضه می کنند سلام فراوان دارم و خدمت همگی شما به اندازه شلغم هایی که از یک زمین بیرون می آید(جهت شوخی)

امیدوارم که امانت خود را تا اینجا که خوب پرورش داده اید راضی بر آن باشید که در جهت رضای خداوند امانت شما رد شود و از شما پدر و مادرم کمال تشکر و قدردانی دارم هر چند که قدر زحمات شما را با این زبان الکن نمی توانم جبران کنم و زبانم عاجز است از گفتن آن، امیدوارم که خداوند سایه پر مهر و محبت شما را بر سر ما مستدام بدارد باری احوال دو فرزند خود را بخواهید بدنیسم و به دعاگویی وجود شما بطور حقیقی مشغول می باشم خوب امتحانات پایان ترم ما از 30/10/65 شروع می شود و تا 19/11/65 ادامه دارد انشاءا… بعداً اگر خداوند قسمت کند یکدیگر را ملاقات خواهیم نمود باری خدمت آقایان احمدی، میربرون و خاله های مهربانم ولی کم دلم و فرزندان عزیزشان و با محبت سلام فراوان دارم و با کمال معذرت که صفحه نامه رو به اتمام است فاکتور گرفتم باری خدمت عمویم و پسرعموهایم و نوه های عمویم سلام دارم خدمت مادر حاج میرزا سلام مخصوص دارم خدمت کلیه اقوام و خویشان که از قلم افتاده اند سلام دارم خدمت تمام همسایگان آقایان نظرزاده ، شامحمدی، احمدی، ذوالفقاری، افروزی، قاسمی، شهابی، گفتاری، قلیزاده و… سلام دارم. خداحافظ

امر و فرمایشی باشد در انجام آن حاضرم البته بعد از امتحانات – والسلام

محمدصادق اسماعیلی برون

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام ا… پاسدار حرمت خون شهیدان و باسلام بر حضرت مهدی(عج) و نایب برحقش امام امت بت شکن زمان و امید آینده این ملت حضرت آیت ا… منتظری و سلام بر رهروان برحق سیدالشهدا و سلام بر تمام رزمندگان از صدرتاکنون و سلام بر ارواح پاک طیبه شهدا اسلام از صدر تاکنون و سلام بر شما بردار عزیزم امیدوارم در این مدت اندک دلمان را گرم نگهدارید و خوش و خرم بوده باشید و صحیح و سلامت امیدوارم بوده باشید و اگر جویای احوالات برادر کوچک خودتان و دیگر برادران باشید صحیح و سالم و به دعاگویی وجود شریف شما مشغول می باشم. باری سلام من را خدمت آقای کفاش و حاج آقای صانعی و آقای مهّروجی و آقای مهری و آقای سلامی و آقای ضیاعی برسانید باری خدمت برادر چشمی و آقای ابوالفضل سلام مخصوص من را برسانید خدمت اکبر آقای چشمی و حاج آقای فتاحی و حاج آقای … سلام من را برسانید خدمت کلیه برادران جهادگر سلام من را برسانید خدمت برادر عزیزم آقا رحیم اگر آمده اند سلام برسانید و به ایشان بگویید که در آن مدت مقداری از قندهای ایشان را مصرف کرده ام و یک مدتی هم از چراغ و وسایل ایشان مانند ظروف استفاده کرده ام و هم اکنون شانه ایشان هم در دستم می باشد و هر موقع سرم را شانه می کنم یادی از ایشان می کنم و از من راضی باشند و اگر بدی چیزی دیدند خواهند بخشید و در آن ایام امتحانات … ضعیف بود و باید ببخشید که اگر ناراحتی از من دیده اند . باری خدمت برادر عزیزم ابوچناری سلام فراوان برسانید و … حلال بود از بابت من بگیرید همچنین خدمت برادر خندانم و خوش مزه ام… سلام دارم و امیدوارم که اگر در آن شب من ناراحت شدم من را ببخشند و بخشش از بزرگان است باری خدمت برادر عزیزم برادر … سلام دارم و شنیده ام که داماد شده اند و اگر صحیح است شیرینی آماده کنند که اگر آمدم که یک کامی شیرین خواهم کرد و اگر خدا نخواست هم به جای من دیگر برادران خواهند خورد ولی ناراحت نباشید که صحیح و سالم برخواهیم گشت و همدیگر را ملاقات خواهیم کرد ولی منتظر زیارت کربلا می باشیم و امیدوارم که زیارت قبر آقا حسین بن علی نصیب تمام بندگان باری تعالی شود . باری خدمت برادران …. آقای رباط … و آقای مصطفی سلام من را برسانید و از ایشان هم همینطور و امیدوارم که ایشان هم به جد بزرگوارشان مرا به خوبی خودشان ببخشند باری خدمت حسن آقای اسماعیلی سلام من را برسانید و برای اینکه از نظر خداوند … هر کسی هستت 100 تومان طلب کار هستم هر موقع خواستند بدهند خواهید گرفت و از کسی قرضی ندارم باری خدمت حاج آقای برزوشی هم سلام من را برسانید خدمت تمام برادران دانشگاه سلام دارم خدمت آقای چشمی سلام من را برسانید و بگویید که محمدرضا را من اینجا دیده ام و صحیح و سالم می باشند و بنویسید که اگر آقای چشمی را دیده اید چی راجع به موضوع گفتن و از ایشان معذرت خواهی کنید و بگوئید که ما … هم پر بود و آمدن به سبزوار برایم امکان نداشت و تلفن هم اشغال بود و چندین مرتبه تلفن زده ام و باید ببخشید خوب باری خدمت شما برادر عزیزم و آقا رحیم و آقای … و آقای کیوانلو و آقایان رباط… سلام فراوان دارم.

دیگر عرضی ندارم دوستدار شما – محمد صادق اسماعیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

الا بذکرا… تطمئن القلوب

حضور محترم پدر و مادر عزیزم سلام عرض می کنم

به نام ا… پاسدار حرمت خون شهیدان و باسلام بر حضرت ولیعصر ارواحناله الفدا ولی العالمین و سلام بر نایب برحقش رهبر کبیر انقلاب و سلام بر سالار شهیدان حسین بن علی(ع) و باران باوفای این مرد عظیم الشان و عالیمقام و سلام بر…. و سلام بر تمام شهدای اسلام از صدر تاکنون و سلام بر ارواح پاک طیبه شهدای اسلام و سلام بر شما پدر و مادر عزیزم امیدوارم احوالتان خوش و خرم بوده باشید اگر احوال اینجانب را خواسته باشید با دیگر برادران صحیح و سالم و به دعاگویی آن وجود شریف شما مشغول می باشم . باری چون آقای بخشی موفق شدند بیایند یا آمده اند و فراموش کرده اند نامه هایی را که نوشته ایم بیاورند بر آن شدم که مجدد برای شما نامه ای بنویسم و نامه های دیگر برادران را هم برای شما داخل پاکت بفرستم و خواهشی که از شما دارم نامه ها را به خانواده رزمندگان بدهید و سلام خدمت تمام خانواده های معزم ایشان برسانید و همگی صحیح و سالم و خدمت شماها سلام فراوان داریم و اگر نامه ای از آقای … و حاج امین رضایی فر و برادر هوشیار و … برادر … ایشان جداگانه خودشان نامه فرستاده اند امیدوارم که ناراحت نباشند و چون جدیداً آمده ایم چنانکه باید و شاید پاکت در اختیار ما نمی گذارند و از همین بابت است که نامه کم می نویسم و کم خواهیم نوشت و اگر نامه ای مدتی دیرکرد ناراحت نباشید ما اینجا شاد و خرم و خیلی راحت ولی ناراحتی که داریم از بابت شما می باشد و جای ما خیلی امن است و اگر کسی چیزی گفت باور نکنید و ما در ایلام هستیم باری الان که این نامه را می نویسم حاج آقای … و حاج آقای افروزی و آخوند با خانواده حاج آقا سلام من را برسانید خدمت شیخ محمدعلی حکیمی سلام دارم خدمت آقای احمدی و آقای محمدرضا سلام دارم و همچنین خدمت خاله مهربانم و اگر تندی شد در چند شب آخر امیدوارم که مرا ببخشید و در رابطه با کارم اگر خواستید خیلی راحت و بیکار هستم و هیچ کاری ندارم خدمت آقای میربرون و پسرخاله عزیزم و دختر خاله های گرامیم سلام دارم. باری خدمت عمویم و پسرعموهای عزیزم با خانواده سلام دارم و خدمت پسر محمدی عزیز محمداسماعیل و جمالیه سلام مرا برسانید و بگویید اگر من نسبت به ایشان بی اعتنا بودم اول اینکه مرا ببخشند و دیگر اینکه جمالیه هم نسبت به من اینطور بوده اند و اگر نه موضوعی نبوده و همچنین خدمت دختر پسرعمویم سلام دارم و اگر قسمت … باشد مشکلی در پیش نیست خدمت خواهرانم سلام فراوان دارم خدمت آقایان ذوالفقاری- شامحمدی – احمدی- نظرزاده- قاسمی- رفتاری با خانواده های عزیزشان سلام دارم. خدمت تمام خانواده های رزمنده سلام دارم از اخبار برون برایم بنویسید و اگر نامه ای برای خاله هایم نوشته و امکان دارد بنویسم باید ببخشید که پاکت کم در اختیار داریم خوب خدمت دوستان عزیزم قلی زاده- احمد آقا- ابوتراب – ابراهیم… و دیگر برادران که از قلم افتاده اند سلام دارم در آخر سر پاکت که با روزنامه با چسب چسبانده ایم باز کنید و نامه خودم را که برای شما نوشته ام بردارید و بقیه را تقسیم کنید اگر وقت نداشتید به آقای یکتا بدهید که تقسیم کنند و نامه آقای … چون بعد از چسباندن نامه ها داده اند بیرون است و نامه ایشان را هم خواهید داد امیدوارم که تا آخر راحت باشید که ما هم راحت باشیم به امید زیارت کربلا فرزندتان صادق اسماعیلی برون

بسم الله الرحمن الرحیم   مورخ 4/2/65

به نام ا… پاسدار حرمت خون شهیدان و باسلام بر آقا ولی عصر ارواحنا له الفداء ولی العالمین و سلام بر تمام عاشقان آقا حسین بن علی و سلام بر ارواح پاک طیبه شهدای اسلام از صدر تاکنون و سلام بر آقا حسین بن علی (ع) و سلام بر شما پدر و مادر عزیزم و خواهران مهربانم … اگر احوال فرزند کوچک و معصیت کار خود را بخواهید کاملاً سلامت و به دعاگویی وجود شریف شما مشغول می باشم و امیدوارم هیچگونه ناراحتی نداشته باشید دایی ها با تمام برادران با هم هستیم و در کمال خوشی و خوشحالی و ناراحتی که داریم از بابت شما است و کارمان هم خیلی خوب از هر نظر و باری سلام من را خدمت تمام اقوام و خویشان و همسایگان و دوستان برسانید باری خدمت آقای حاج محمدحسن احمدی با خاله عزیزم، پسرخاله عزیزم سلام فراوان دارم . باری خدمت آقای میربرون و خاله عزیزم و پسرخاله مهربانم و دخترخاله های گرامیم و محترمم سلام فراوان دارم خدمت عمویم و پسرعموهای عزیزم با خانواده های گرامی سلام فراوان دارم باری خدمت حاج آقای محسنی و حاج حمزه افروزی و آقایان ذوالفقاری – شامحمدی- نظرزاده- قاسمی – احمدی سلام فراوان دارم باری خدمت مادر حاج میرزای مقدسی سلام فراوان دارم . باری خدمت دوستان عزیز احمد نظرزاده- عباس قلیزاده- ابراهیم بی زبان – قاسم رضائی- ابراهیم شامحمدی- … جمشیدی – ابراهیم قاسمی- باقر قاسمی- محمدعلی نوری – اسماعیل برادران- رضا عبادی و شیخ محمدعلی حکیمی و آقایان واحدی سلام فراوان دارم . باری خدمت تمام برونیها از پایین ده تا بالای ده سلام درام چون آقای بخشی خواستند بیایند بر آن شدیم که چند کلمه ای از سلامتی خودمان شما را مطلع سازیم و همگی صحیح و سالم با هم هستیم و خیلی خوشحال. باری خدمت خانواده های تمام رزمندگان که با هم … شده ایم سلام دارم و همه خدمت شما سلام دارند به امید زیارت قدس و کربلا

آدرس : ایلام- صندوق پستی 75/341 می باشد اگر خواستید نامه ای بنویسید

بسم الله الرحمن الرحین به نام خداوند بخشنده مهربان   مورخ 18/7/65

قال رسول الله(ص) : بلمَکارِه تَنالُ الجَنَّه : بوسیله سختی هاست که انسان به بهشت می رود.

به نام اقدس پروردگار خداوند ایزد منان احسن الخالقین و باسلام و درود فراوان بر حضرت حجه بن الحسن بقیه ا… الاعظم ارواحناله الفداء و باسلام بر لشکریان این امام پنهان از دیده ها و سلام بر رهبر کبیر انقلاب و یاوران بشرگونه این پیرجماران و سلام بر شهدا و مفقودالاثرها و سلام بر خانواده معظم شهدا از صدر تا کنون

سلام علیکم: ضمن عرض سلام سلامتی شما را از درگاه ایرد متعال خواسته و خواهانم اگر احوال فرزند گنهکار خود را بخواهید الحمدا… سلامت و به دعاگویی وجود شریف شما مشغول می باشم و امید دارم حال مبارکتان خوش و خرم و دور از هر بدی و بلا ودر پناه حضرت ولیعصر و تحت توجهات و عنایات خداوند بزرگ این چند روز دنیا را در جهت رضای او و فی سبیل ا… سپری نمائید و تا می توانید ذکر خدا و استغفار کنید تا شاید خداوند بندگان روسیه و خطاکارش را مورد عفو قرار دهد. باری الان که نامه را خدمتتان می نویسم با دیگر برادران دور هم جمع هستیم و جایتان خالی و تخمه می شکنیم و آقایان و برادران گرجی و شاهی و دلزیش و اصغری و زنده دل و نظرزاده و شبان و محمدرضا غلامی و غلامحسین غلامی و اکبر شبان برادر آقای باقر شبان و علی احمدی با هم هستیم و الان دور هم نشسته ایم و خیلی خوش و خرم و هیشه همین طور هستیم و برادران حاج آقای رضایی فر و آقای هوشیار و آقای رستم زاده هم یک کمی از ما فاصله دارند و اگر هر یک روزی آنها را نبینیم هر دو سه روزی یکدیگر را می بینیم و همگی عرض سلام خدمت خانواده یشان دارند و نامه شما روز جمعه موقعی که از مرخصی از شهر آمده بودیم ساعت 8 شب به دستم رسید که بینهایت خوشحال شدم و برادر گرجی هم که خبر بام اندود خانه شان را شنیدند بی نهایت خوشحال شدند و روز جمعه به خانه خاله ها تماس گرفتم و صحبت کردم و گفتم که شما اگر دلتان خواست روز چهارشنبه یا پنجشنبه بیایید تا صحبت کنم و اگر نیامدم و شلوغ بود مخابرات تا موفق نشدم تلفن بزنم ناراحت نباشید باری خدمت شما پدر و مادر عزیزم و خواهران مهربانم عرض سلام دارم و راجع به 45 روز که نوشته بودید اگر ترخیصی من داده باشند اشکالی ندارد ولی راحت باشید که ما خیلی راحت هستیم و فقط از لحاظ شما ناراحت هسیتم خدمت کلیه اقوام ، برادران ، آقایان میربرون احمدی حاج آقا و پسرخاله های عزیزم مهدی آقا و آقا غلامرضا و دختر خاله های مهربانم و گرامیم و خاله های دلسوزم عرض سلام فراوان به اندازه این کوههای اطرافمان می رسانم خدمت عموی مهربانم و پسرعموی عزیزم و خانواده های عزیزشان و فرزندان مهربانشان خدمتشان عرض سلام دارم خدمت خانواده های معظم شهدا عرض سلام فراوان دارم خدمت خانواده های رزمنده سلام فراوان دارم خدمت همسایگان عزیز آقایان قاسمی، ذوالفقاری ، احمدی، شامحمدی، حاج حمزه، آقای محسنی، آقای شیخ حکیمی، آقای نظرزاده و آقای قلیزاده و مادر حاج میرزای… عرض سلام و دعای خیر دارم. خدمت برادران عزیزم احمد نظرزاده، … قلیزاده، ابراهیم بی زبان ، محمدرضای مبارکی، محمدعلی آذری، حسین…، محمدعلی قاسمی، آقایان فرزانه، آقایان قوی دل ، … سلام دارم خدمت کلیه برادران برون از بالای ده تا پایین ده عرض سلام دارم.

لطفاً این نوحه را به برادر عزیز محمد… بدهید چون خیلی علاقه داشت و … بودم در برون که بودم برایش بنویسم و از او تشکر کنید که دلش نشکند.

برادران غلامی و احمدی رفتند به چادرشان و ما با دیگر برادران الان داریم صحبت می کنیم و شوخی می کنیم و ساعت 5/5 است که نامه را می نویسم و شب شنبه است و خیلی خوش و خرم و امیدوارم که شما هم تا آخر خوش و خرم بوده باشید و دیگر اینکه رزمندگان میهن… راه کربلا را باز خواهند کرد و تا کربلا یک یاحسین دیگر مانده است ودیگر راهی نیست و ممکن است شما پدر ارجمندم باز بگویید صادق … را که از طریق پشتیبانی رفته بود می زند ولی حالا دیگر مصمم شودم که تا کربلا راهی نیست و حتماً فتح و ظفر نزدیک است.

خدمت کلیه اقوام عرض سلام مجدد دارم خدمت پسر عموها و عموی مهربانم سلام فراوان دارم و اگر نامه ننوشته ام باید ببخشند که از نظر پاکت و قلم کم است خوب خدمت برادرم هم که فکر کنم سبزوار باشد سلام فراوان دارم از جواب نامه فراموش نشود و اخبار برون را هم بطور کامل بنویسید و خدمت تمام برادران پایگاه و خدمتگزاران هیئتهای ابوالفضلی و صاحب الزمانی سلام فراوان دارم به امید زیارت قبر آقا حسین بن علی

از همگی التماس دعا دارم – محمدصادق اسماعیلی برون

بسمه تعالی

بحضور محترم شما سروران مهربان و معلمان اخلاق سلام عرض می کنم

باسلام بر ارواح پاک طیبه شهدا از صدر تاکنون به نام ا… آرامش دهنده قلوب و باسلام بر حضرت محمدبن عبدا… و سلام بر 124 هزار پیام آور و آخرین آن همان حضرت و کاملترین آنها اسلام عزیز است و قرآن هم کتاب او و آخرین کتاب آسمانی این پیام آور وحی می باشد و سلام بر ائمه هدی و بر تمام اولیاء و سلام بر یاران و قهرمانان صدر اسلام چون امام برحق علی(ع) فاتح خیبر و سلام بر حضرت حسین(ع) سالار شهیدان و سلام بر حضرت ولیعصر ارواحناله الفدا و سلام بر خانواده های معظم شهدا و خانواده اسرا و مفقودالاثرها و برتمام رزمندگان اسلام و انشاءا… هر چه سریعتر راه مسدود شده کربلا بر روی عاشقان آقا حسین ابن علی باز شود انشاءا… باری این نامه خدمت شما پدر و مادر عزیز و شوهر خاله هایم و خاله های محترمه و عمویم و پسرعموهایم و بطور کلی بر تمام اقوام و خویشان می نویسم امیدوارم که از این بابت ناراحت نباشید و قبلاً باید از اینکه بدون اجازه شما و ناگفته آمدم از شما عذرخواهی کنم و امیدوارم که مرا ببخشید .

باری برادران حسن فرزانه و غلامرضا حاجتی هم با من بودند و چون من از مشهد به لشکر معرفی شده بودم و لشکر هم در اهواز نبودند ما با چند برادر دیگر به ایلام همان جایی که سال گذشته با برادر بنان و اصغری … دیگر بچه ها بودیم همانجا هستیم ولی برادران فرزانه و حاجتی در اهواز ماندند و ما خبری از آنها نداریم که به کجا رفتند و احتمال 70% است که آنها هم به ایلام بیایند و هر موقع که نامه ای از ایشان آمد حتماً ادرس ایشان را برای من بفرستید و آدرس من را هم به خانواده ایشان بدهید که برای آنها بنویسند حتماً فراموش نکنید و اینکه آنها آمده اند به جبهه من هیچ دخالتی نداشته ام فقط برای حاجتی را من گفته ام که می خواهم بروم.

خوب خدمت کلیه مردم برون و هرکس حال مرا پرسید سلام من را برسانید باری خدمت پدر و مادر عزیزم و خواهران مهربانم و برادر عزیزم که در سبزوار هستند سلام می رسانم باری خدمت آقایان میر برون و خاله هایم و پسر خاله هایم و دختر خاله هایم سلام فراوان دارم باری خدمت عمویم و پسرعموهایم با خانواده سلام فراوان دارم باری خدمت همسایگان گرامی سلام دارم باری چون کاغذ کم در دسترس دارم و چون خواستم سریع برایتان نامه بنویسم و هنوز پاکت نامه نداده اند بر ان شدم که در یک نامه برای شما و آقای میربرون و آقای احمدی و عمویم و پسرعموهایم این نامه را بنویسم باری خدمت مادر حاجی میرزا سلام دارم آقای سالاری هم در اینجا هستند و سلام فراوان می رسانند خدمت خانواده و تمام مردم برون . خوب … از آدرس برادر فرزانه و برادر حاجتی فراموش نکنید خداحافظ شما به امید خدا- فرزند کوچکتان محمدصادق اسماعیلی برون

« خدای نکرده امیدوارم ناراحت نشوید کسی را حرف زنید که راضی نیستم»

آدرس گیرنده: خراسان – فردوس – روستای برون- برسد به دست پدر بزرگوارم آقای محمداکبر اسماعیلی برون

از طرف محمدصادق اسماعیلی برون

جنگ جنگ تا پیروزی – امام را دعا کنید- … قاتلوهُم حتّی لا تکُونُ فتنه…

بسمه تعالی  مورخ 28/1/…

بحضور محترم شما برادر عزیر و بزرگوارم و اساتید و برادران دانشگاهی و دوستانم سلام

به نام ا… آرامش دهنده قلبها و باسلام بر حضرت ولیعصر(عج) و نایب برحقش خمینی کبیر و باسلام بر یاران آقا امام زمان شهدا، اسرا، مفقودالاثرها و بر خانواده این عزیزان و سلام بر شما امیدوارم که سلام بنده حقیر را پذیرا باشید. باری اگر احوال برادر کوچک خود را بخواهید الحمدا… سلامت و به دعاگویی آن وجود شریف شما مشغول می باشم . باری برادر جان من خیلی چشم انتظار شما بودم ولی عاقبت هم شما را ندیدم و چون پیغام داده بودید که به فلکه راهنمایی بیایم و نمی توانستم بیایم به آقای شهابی و روانی پیغام دادم که به راه آهن یا در داخل خیابان همدیگر را پیدا خواهیم کرد. باری خدمت شما سلام فراوان مجدد دارم و امیدوارم که ناراحت نباشید و همانجایی که پارسال بودیم همانجا خدمت می کنم و اول با برادران فرزانه و برادر حاجتی بودیم ولی بعد چون نامه من برای لشکر بود به ایلام آمدم و آنها در اهواز ماندند به هر حال امیدوارم ناراحت نباشید. باری خدمت حاجی آقای صانعی و آقای حمیدرضا کفاش ، آقای ضیایی، آقای مهری ، آقای مظفری، آقای علی آبادی ، آقای سلامی ، آقای مروّجی و دیگر برادران سلام دارم. باری خدمت آقا رحیم و آقا بهرام و حسین آقا و آقای کیوانلو و آقای … و حسین آقا خدمت همگی سلام مخصوص دارم و صورت هر یک را که توانستید از قول من دیده بوسی نمائید خدمت آقای لطفی و آقای امینی و دیگر بچه ها سلام دارم این نامه  در این ورق و در چند خطی که مشاهده می کنید برای تمام آقایان کفاش، جعفری، حاج آقای صانعی و… دگونچی ، کیوانلو، ابوچناری ، حسین آقا … می باشد و از اینکه یک به یک نامه ننوشتم کمال معذرت را دارم و به علت یکی اینکه هنوز پاکت ما را نداده اند و دیگر اینکه آنقدر نمی توان پاکت نامه گرفت بهر حال از این بابت باید ببخشید و امیدوارم که بنده حقیر را ببخشید و به دل نگیرید و آقای جعفری هم اگر برای موش گرفتن وارد هستند بگویید بیایند اینجا صدامیان را هم چون موش بگیرند و آقای کیوانلو که وارد خانه از ترس نمی شود و آقای ابوچناری هم روی صندلی را اجاره کرده است بود خوب دیگر عرضی ندارم به امید جواب نامه شما سروران خداحافظ و نگهبان شما – برادر کوچکتان محمدصادق اسماعیلی برون

آدرس فرستنده : ایلام غرب ، کدپستی 36/341 محمدصادق اسماعیلی برون

آدرس گیرنده : خراسان – سبزوار – فلکه نقاشک – دانشگاه آزاد اسلامی – برسد به دست برادر مهربانم محمدباقر اسماعیلی برون

اشعارشهید:

سلامم را پذیرا شو ایا فرزند اسلامی

                         که باشد یاورت الله آن خالق سبحانی

ندارم انتقادی من ازاین دانشگه آزاد اسلامی

                         که تاسیسش به امر مجلس شورای اسلامی است

به امر هاشمی و موسوی آن حاکمان فقه اسلامی

                         ریاست محترم آن سید والای اسلامی

عزیزان دگر باشد بمانند گل رهبر

                        دگر آن جاسبی باشد عزیز یار اسلامی

بسی چند ……. باعصمت تقوا

                        رسند از این مکان در آن حد والای انسانی

…………………………………….

…. ……..ناله از دل در خفا زن            

بانوی خود را لحظه ای دیگر صدا زن

دیدی اگر خاموش به بستر خفته ام من

راحت شدم پیش پیامبر رفته ام من

… چرا؟ چون اطفال معلومم به خانه

پرسند از مادر خبر داری تو یا نه؟

دیدند اگر آرام و بی تاب است مادر

آهسته به آنها گو خوابست مادر(2)

چون سوی حجره کودکانم رو نهادن

یک باره روی جسم رنجورم فتادند

نگذار تا ساعتها تنم در برگیرند

نگذار آنها هم کنار من بمیرند(2)

علی اشک می ریزد – حسین اشک می ریزد- حسن ناله می کند زینب چهارساله می گرید و می سوزد -مادر دیگر بخواب رفته بیدار نمی شود – آماده تشییع جنازه شدن – هر کسی جسم عزیزش روز بردارد- ولی ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم ولی چرا نیمه های شب … کننده ها کجا هستند- جمعیت کجاست؟ آخر دختر رسول خداست- آخر زهرا ….

………………………….

امشب به نخل آرزویم اشک پیداست

                               در چهره زردم نشان مرگ پیداست

امشب مرا در بستر خود واگذارید

                               بیمار بیت وحی را تنها گذارید

دوران هجرم رو به اتمام است امشب

                              خورشید عمرم بر لب بام است امشب

بیرون برید از خانه زینب را که حاشا

                              مادر زهجرانُ کند دختر تماشا

گویند…. مرا که بر در مسجد نشینید

                             تا مرگ زهرا را به چشم خود ببینید

خجلت زده از اشک فرزندان خویشش

                             اسماء تو … وقت مردن باز پیش است

پیش حسن از اشک خونین رخ نشوئید

                             جان حسین است با علی حرفی نگوئید

چون روز آخر بود کارخانه کردند

                              گیسوی فرزندان خود را شانه کردند

دیدی چه حالی در نمازم بود اسماء

                              این آخرین راز و نیازم بود اسماء

آخر نگاه خویش را بسویم بیفکن (2)

                              می خواهم اینک پرده بر رویم بیفکن

………………………………………..

یاران چه غریبانه (2) رفتند از این خانه (2)

هم سوخته شمع ما(2) هم سوخته پروانه (2)

ای وای که یارانم (2) گلهای بهارانم(2)

رفتند از این خانه (2)  رفتند غریبانه (2)

هر سوی نظر کردم(2) هر کوی گذر کردم ویرانه به ویرانه (خاکستر و کاشانه(2))

ما بس که جوان دادیم ، بس نوجوان دادیم

هم یار و …. جان، هم دوست و هم رزمان

چون احمد…. با فرق شکافته (2)  جسمش شده پاره (از ترکش خمپاره(2) )

بس نوجوانی… (2) مفقودالاثر دادیم       ………

چون زنده دلهایی ، در گوشه ی زندان

«مانند حبیبهایی» چون کاملی … بی نام ونشان پنهان

چون شهید ….. بخدا خدادادیم

مانند شهید چون خاوندی ….. دادیم

ای دوستان ما، گلگون کفنان ما(2)

پاک تن عزیزان کشته شد در ایران

ای نوجوانان در جنگ شده پنهان(2)

دفع فتنه سازیم «ساختیم» در معرکه میدان

……………………….

آدرس : خراسان – فردوس – روستای برون – برسد به دست پدر گرامیم آقای محمداکبر اسماعیلی برون تقدیمی از ایلام محمدصادق اسماعیلی برون

گیرنده : ایلام- صندوق پستی 75/341 گ یک محمدصادق اسماعیلی برون

جنگ جنگ است و عزت و شرف ما در گرو همین مبارزات است . (امام امت)

الا بذکرا… تطمئن القلوب – یقاتلوهم حتی لا تکون فتنه – من صارع الحق صرعه

……………….

آدرس : خراسان- فردوس – روستای برون – برسد به دست پدر ارجمندم محمداکبر اسماعیلی برون- تقدیمی ازایلام فرزند کوچکتان محمدصادق اسماعیلی برون

تاریخ ارسال نامه 18/7/65- از نامه رسان کمال تشکر را دارم.

بازگشت: ایلام- صندوق پستی 75/341 گ یک، دسته یک محمدصادق اسماعیلی برون

هرکس صبر و استقامت داشته باشد پیروز است.

کربلا چشم انتظار رزمندگان است.

هرکس با حق کشتی بگیرد یقیناً حق او را به زمین خواهد زد.

همانا با یاد خداوند قلبها آرامش می یابد.

جنگ جنگ است و عزت و شرف ما هم در گرو همین مبارزات است. امام امت

………………………..

چرا در نیمه های شب ؟ چرا در سکوت شب ؟ چرا موقعی که همه به خواب رفته اند؟ فقط مولا مهدی می دونه مزار زهرا کجاست؟ کی می شه مهدی بیاد بگوید؟

ای جوان داده ها، ای شهید داده ها، ای اسیر داده ها، ای کسانی که عزیزانتان مفقودند مزار مادر من هم مفقود است …. کنار مزار زهرا و عزیزانتان زهرا؟ زهرا؟ خدایا تو را به پهلوی شکسته زهرا قسمت می دهم پیروزی نهایی هر چه زودتر نصیب رزمندگان اسلام بگردان- نیمه های شب جنازه زهرا را به سوی نقطه نامعلوم می بردند- دختر چهارساله به دنبال جنازه می گرید و می نالد این همان دختری است که روزها گذشت ساعتی بر بالا سر برادرش امام حسن مجتبی بود روزها گذشت و ساعتی رسید که به دنبال سر برادر خود می دوید حسین، حسین حسین معذرت می خواهم مجلس طول کشید آمد بالا گودال قتلگاه، سر مبارک را از بدن جدا کرده شمر …. خدا لعنتش کند- از گودال قتلگاه بیرون آمد پرسیدن شمر چکار کردی- شمشیر و خنجر خونین در دست داشت ولی رنگ پریده ای داشت- فهمیدن که باید سر از بدن جدا کرده ولی دیدند رنگ شمر پرید؟ چرا رنگت پرید؟ رنگش دگرگون شد. گفت موقعی که سر حسین را جدا می کردم وقتی خنجری را بر جسم حسین گذاشتم وقتی خنجر را بر گلوی حسین گذاشتم ناگهان صدای زجه و ناله را شنیدم می گفت ولدی حسین ولدی حسین(3)

……………………………..

باری…. کوپن و شناسنامه خودم داخل صندوق باید باشد و اگر نباشد گم شده است و تا آخر امتحانات به هر صورت که می توانید ارزاق عمومی را تحویل بگیرید تا انشاءا… خودم که امدم درست خواهم کرد ضمناً عملیات پیروزمند رزمندگان اسلام و پیروزی نهایی اخیر این عزیزان را به شما تبریک عرض می کنم و اگر راجع به نامه که به  تاخیر افتاد خواسته باشید آگاه شوید دروس زیاد و برنامه امتحانات بود و باید از این کوتاهی بنده ببخشید دیگر عرضی ندارم دوستدار شما

محمدصادق اسماعیلی برون

………

آلبوم تصاویر شهید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *